loading...

98music08

آهنگ تاج ایرجدل در آتش غم رخت تا که خانه کرددیده سیل خون به دامنم بس روانه کردآفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکردهیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکردز روی مهت جانا پرده

♥حسـ ــین♥ بازدید : 127 چهارشنبه 07 فروردین 1398



آهنگ تاج ایرج

دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد

آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد

ز روی مهت جانا پرده بر گشا
در آسمان مه را منفعل نما

به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند
قسم به زند و پازند* به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند

 

بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را

رو در طرف چمن بین /بنشسته چو من
دل خون بس ز غم/یاری غنچه دهن

گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان
هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان

ز جور مه رویان شکوه گر سازی
به ششدر** محنت مهره اندازی

همچون سالک دست خود بازی
همچون سالک دست خود بازی







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو